سارا عرفانی، نویسنده این اثر متولد ۱۳۶۱ تهران است. از او تاکنون کتابهایی مثل «لبخند مسیح»، «هدیه ولنتاین»، «عطر عطش» و... منتشر شده است.
این بانوی نویسنده تاکنون جوایز متعددی از جشنوارههای ادبی کسب کرده است که از جمله آنها میتوان به جوایز جشنوارههای شهید غنیپور، کتاب سال رضوی، هوای بهاری و... اشاره کرد. با سارا عرفانی در یک عصر گرم خردادماهی پایتخت به گفتوگو نشستیم. گفتوگوی ما را با این نویسنده درباره «پنجشنبه فیروزهای»، داستانهای دینی و چالش مخاطب با این داستانها را بخوانید.
همه نویسندگان دوست دارند کتابهایشان توسط مخاطب خوانده شود. چرا رمانهای دینی ما کمتر مورد توجه است؟
متأسفانه گاهی اوقات نویسندههای ما مطالب را منبری بیان میکنند و آنقدر کلیشهای و شعاری مینویسند که حتی ما هم که در زمره آدمهای مذهبی هستیم حوصله خواندن این کتابها را نداریم مثل فیلمهای دینی که مردم از آنها زده شدهاند. مخاطب همین که احساس کند نویسنده میخواهد شعار بدهد سریع عقبنشینی میکند و کتاب را نمیخواند.
مخاطب هنر دوست ندارد نصیحت و شعار بشنود. او به رمان و داستان پناه میآورد تا حرف دلش را بشنود. از طرفی کتاب باید بتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند. شناخت مخاطب برای نویسنده خیلی مهم است اگر مثلاً برای نوجوان مینویسیم باید زبان مخاطب این سن را بشناسیم.
در جایی گفتهاید دغدغه مخاطب دارید و نگران این هستید مبادا کتابی بنویسید که مخاطب نداشته باشد و آثارتان هم به چاپهای متعدد رسیده است. نویسنده چطور در این مورد موفق میشود؟
رشته تحصیلی من فلسفه است و از دنیای پیچیده و سخت فلسفه به سوی نویسندگی گام برداشتم، دنیای فلسفه مخاطبان معدودی دارد و من میخواستم دایره مخاطبانم را گستردهتر کنم و کتابی بنویسم که فلسفی نباشد و مخاطبان بیشتری داشته باشد.
جالب است برخی منتقدان در نقد پنجشنبه فیروزهای میگفتند من برای مخاطبان عام داستان نوشتهام. مخاطب عام
طیفهای مختلفی را در بر میگیرد و من اصلاً نگاه منفی به مخاطب عام ندارم.کاش بشود داستانها و رمانهای رضویای نوشت تا آدمهایی که با مفهوم زیارت آشنایی ندارند و آدمهای مذهبی هم نیستند، این اثر را بخوانند و با این مفاهیم ارتباط برقرار کنند. نوشتن داستان دینی زمانی سخت میشود که ما بخواهیم دایره مخاطبان را گسترش دهیم.
امام رضا(ع) جایگاهی در میان مردم ایران دارند که حتی افراد اهل سنت و غیر مذهبی هم به ایشان علاقه دارند و حرم میروند اما این حضور و علاقه انعکاسی در ادبیات ما ندارد، چرا ؟
این مسئله برای نویسندگان دغدغه جدی نیست که به نظرم مدیریت فرهنگی کشور باید این دغدغهها را برای نویسندهها ایجاد کند. باید این موضوعات شناسایی شوند و سپس به نویسندگان حرفهای سفارش داده شود. حتی آستان قدس رضوی میتواند این موضوعات را به نویسندگانی غیر ایرانی سفارش دهد. در این زمینه خیلی جای کار است و انتظار میرود متولیان فرهنگی کشور به خصوص آستان قدس جدیتر ورود کنند. در سفارشنویسی بیشتر به نویسنده ضعیف سفارش داده میشود و این ضعف کارهای سفارشی است.
من وقتی پنجشنبه فیروزهای را شروع کردم و با بخش فرهنگی آستان قدس ارتباط برقرار کردم، هیچ کمکی نکردند. این مسئله خیلی برای من عجیب بود چون قبلاً گفته بودند ما از کرامات و معجزات پروندههای زیادی داریم و میتوانیم آنها را در اختیار شما قرار دهیم و من هم دوست داشتم چند داستان واقعی بیاورم که بتوان به آن استناد کرد اما این کار را نکردند.
چطور سلیقه مخاطبان را ارزیابی میکنید؟
سعی میکنم با طیفهای مختلف و آدمهای مختلف ارتباط و تعامل داشته باشم این مسئله به شناخت نویسنده کمک میکند. نویسنده نباید خودش را محدود کند. من شکارچی آدمهای مختلف با طرز تفکرات مختلفشان هستم نگران میشوم اگر بخواهم مخاطب کمی داشته باشم. سعی میکنم از دنیای اطرافم زیاد ایده بگیرم.
این مسئله همیشه در ذهن من است چیزی ننویسم که فقط همفکران خودم آن را بپسندند.
نویسنده دینی لازم نیست همیشه بر مباحث دینی تأکید کند. خود من در کارگاههایی که دارم به این مسئله توجه میکنم. کتاب باید بتواند پیامش را منتقل کند نیاز نیست فضا خیلی دینی باشد. داستان دینی باید بتواند بعضی از معضلات و مشکلات اجتماعی را منعکس کند. دین ما از مسائل اجتماعی و روزمرهای که آدمها با آنها دست به گریباناند، جدا نیست. هر چقدر بتوانیم در داستانها اینها را در هم تنیدهتر بیاوریم، برای آدمهای اطرافمان و افراد جامعه میتواند مفیدتر و کاربردیتر باشد.
نویسنده گاهی از آدمهای اطراف و واقعیتها الهام میگیرد ولی پردازش درستی ندارد به همین خاطر مخاطب با آن ارتباط برقرار نمیکند. درحالی که نویسندگان خارجی را میبینیم به موضوعات خیلی ساده چنان میپردازند که برای مخاطب جذاب است.
خیلی از نویسندگان متعهد و کسانی که میخواهند حتماً قصهشان پیامی داشته باشد، تمام هم و غم خود را روی محتوا میگذارند چون محتوا بیشتر برایشان اهمیت دارد و همین ممکن است سبب شود کمی از تکنیک دور
شوند.
حتی برای خود من هم ممکن است این اتفاق بیفتد. اگر بتوانیم هر دو اینها را باهم پیش ببریم یعنی همانقدر که محتوا مهم است، همانقدر کیفیت اثر و تکنیک هم برای ما مهم باشد نویسنده موفقی بودهایم و فکر میکنم یکی از مشکلات بزرگ رمان دینی حل شود.
نظر شما